داکر

امروز موقع اسباب کشی داشتم به جعبه فکر می‌کردم. این که چقدر جعبه‌ها استاندارد طراحی شدند و همگی مکعب هستند.

جعبه مثلث و دایره به سختی میشه پیدا کرد. و این علت داره. انگار کسانی که تو کار جابه‌جایی بودند به مرور فهمیدند که هر چند ممکنه از نظر فضایی که می‌گیره بهینه‌ترین روش نباشه، اما در کل از نظر حمل و نقل بهترین روشه.

اصلاً لغت Container در داکر هم همین مفهوم رو داره. این که Containerها یک فرمت استانداردی دارند.

بعضی وقت‌ها هم داخل یک جعبه یک عالمه جعبه دیگه می‌گذاریم و اون رو می‌دیم برامون حمل کنند.

زمان زیادی هم صرف بسته‌بندی می‌‌کنیم. دور اسباب‌ یونولیت می‌گذاریم. بعد فوم مخصوص داریم و نهایتا هم پفک حبابی. اینها هم هزینه داره و هم سربار اما مثل داکر ارزشش رو داره.

تو داکر هم ممکنه درگیر Dockerfile و docker compose و بقیه چیزها بشیم. حتی باعث بشه لزوماً درستی کامل به سخت‌افزار نداشته باشیم و کاملاً بهینه هم نباشه ولی باز هم استفاده می‌کنیم.

ابزارهای حول اون

تو اسباب کشی کارتن مکعبی سایز بزرگ استاندارد شده. یک عالمه تکنیک برای حمل این جعبه‌های استاندارد بوجود اومده که به بدن کمتر فشار بیاد.

حتی براش ابزار هم ساختن. که بهتر و راحت تر بشه بار رو حمل کرد.

به همون شکل داکر هم حولش یک عالمه ابزار بوجود اومده. از ساده‌ترینش که Registry باشه و محل ذخیره سازی و آرشیو ایمیج ها بگیر تا Docker Desktop و فلان. یا مثلاً ابزارهایی که سایز ایمیج رو بررسی می‌کنند که بهینه باشه.

تخصص حرفه‌ای

به مرور یاد گرفتیم که یکی دو تا جعبه رو بالاخره خودمون برمی‌داریم و با کمک راننده و هر صورتی هست میاریم داخل.

اما وقتی صحبت سر اسباب یک خونه شد دیگه سراغ آدم متخصص اون کار می‌ریم که برامون جا به جا کنند. دیگه وقتی صحبت ۱۰۰ تا جعبه شد، کمتر کسی می‌کنه خودش می‌تونه تنهایی انجام بده.

داکر هم همینه. این دور و زمونه هر کسی چند تا Container رو بلده مدیریت کنه‌. اما وقتی بحث سر هزاران container شد دیگه پای kuber وسط میاد و کار هر کسی نیست. آدم متخصص میخواد.

حالا یک زمانی اون تخصص یدی بوده. الان ذهنی.